به نام پروردگار عشق

عشق از زبان یک دوست که عشق را تازه آموخته

به نام پروردگار عشق

عشق از زبان یک دوست که عشق را تازه آموخته

This is life

From where the sky and earth start And where they go to the infinity in the far beyond
And through this journey they cross the mountain peaks of high and low flats of low  and foggy ports of cold and far and close coasts of light and warm deserts and oceans and green villages and smoky skylines of cities
and takes the human toward his fate
and i feel the wind that reaches to the end light
and years that i have many visions from them
and round yellow sun that goes down from western meadow of my house everyday
Yes , I go in all these extremes and reach the end in a cold fall after noon  when the funeral procession is over and the escorts are returning
i will reach the end
and we dont appreciate the just and
and we dont see the flame on the horizon which calls us
and we dont hear the voice that calls us from the other side of the world
till we return to the place we have came from
lonely with all we have did to own and others 
and such a thing is names life
and such a shame on us
and what a gloom
that we do not know 
 where are we going to go 

 

این است زندگی
از آنجا که آسمان و زمین با همند آغاز می شود و تا ابدیت جاریست
در این مسیر از فراز قله های بلند و دشتهای کوتاه و مزرعه های زرد
و جلگه های سبز و بندر های مه گرفته سرد و ساحلهای دور و نزدیک
و کویرهای گرم افتاب زده و کناره های بارانی اقیانوسها و روستاها
و شهرهای پر دود می گذرد ،
و انسان را در افق به تقدیر می کشد
در این راه باد را حس می کنم که سبک به بی نهایت میرسد
وسالها که چون رفیق ، از آنها خاطراتی دارم
و خورشید که که هروز چون دایره ای سوزان از افق مرغزار کنار خانه
پایین می رود
در همه نهایتها ، می روم و
در بعد ازظهری پاییزی وقتی که خورشید سریع تار می شود
و تشییع کنندگان باز می گردند
به پایان می رسم
و نمی خوانیم حق را
و نمی بینیم  شعله ای را که در افق ما را می خواند 
و نمی شنویم آوایی را ،  که از آن سوی جهان  به گوش می رسد
تا آن که به جایی که از ابتدا آمده بودیم ، بازگردیم
تنها ، با آنچه با خود و دیگران کرده ایم
و چنین چیزی برای ما زندگی نام دارد
چه بسیار باعث تاسف است
و چه بسیار باعث اندوه
وقتی که هنوز نمی دانیم 
به کجا می رویم

  

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد